چند روز پیش یه اتفاق غمانگیز افتاد و هواپیمای حامل همشهریهای ما، بجای مقصد به آسمون پر کشید تا کام همه تلخ بشه. بعضی از مسافرا همکارای الان یا آیندهی ما بودن و خانم دالوند، دانشجوی ترم ۴ پزشکی یاسوج هم از مسافرا بودن که واسه خانوادههای همهی مسافرا آرزوی صبر داریم.
اما یه شباهتایی بین افتادن هواپیما و افتادن علوم پایه هست که بد نیست مرور کنیم. نتایجش جالبه!
عوامل منفی
هر دو واسه افتادن نیاز به جور شدن یه سری عوامل منفی در کنار هم دارن. هواپیمای قدیمی، منطقهی کوهستانی و خراب شدن آب و هوا دست به دست هم داد تا یه اتفاق بد بیفته. همون چیزی که همیشه در مورد علوم پایه هم میگیم. خیلی کم بخونی، بد بخونی، بدشانس هم باشی.
افتادن یه اتفاق روتین نیست
هر دو اتفاقای نادری هستن.نه توی هوا، نه توی امتحان علوم پایه. حتی وقتی همهی شرایط بد کنار هم جور بشه بازم ممکنه به سلامت بگذره و نیفته.
استرس
استرس ویژگی مشترک هردوتاشونه. چه وقتی عوامل منفی وجود دارن و چه حتی توی شرایط آرامش. البته که هرچی شرایط بدتر باشه استرسم بیشتره. ولی همیشه بعد از رسیدن متوجه میشی که بخش زیادیش الکی بود!
رعایت استاندارد
راه قطعی اینکه هردو با اطمینان به مقصد برسن و استرس کم بشه، رعایت استاندارده! اگه من هر درس رو به اندازهی خودش بخونم و خوب مرور کنم و تست بزنم، بدشانسی نمیتونه با من کاری کنه. شاید برف و بوران یکم تکونم بده، ولی نمیندازه!
شرایط بد
شرایط بد مساوی افتادن نیست. اگه دیر شروع کردی یا حذفیاتت زیاده یا خوب پیش نرفتی نگو حتما میافتم. بخش اصلی مسیر مونده. از الان با حواس جمع به مسیرت ادامه بده تا به نتیجه برسی. هنوز اونقد زمان داریم که میشه از الان شروع کرد و با تلاش به نتیجه رسید. نیاز به معجزه هم نداریم. بدون رعایت استاندارد هم معمولا میشه به مقصد رسید. فقط ریسک میره بالاتر و زمینه رو برای اثر بدشانسی فراهم میکنه. اگه دیدی کسی فقط پنج روز تست زده و پاس شده، عجیب نیست. همین هواپیما هم هر روز این مسیر رو به سلامت میرفت و فقط یبار نرسید… حتی توی بدترین شرایط هم میتونی امیدوار باشی که بتونی هواپیماتو سالم به مقصد برسونی و مشمول اون یه بار نشی.
پ.ن: یکمم درس بخونید بد نیست! فرجه رو نذاشتن واسه تفریح!